تشدید نظارت بر اتاق‌های فرار تهران دستگیری متهم‌به‌جعل مهر‌های ادارات در مشهد شانه کردن مو چه تاثیری در سلامت و زیبایی آن دارد؟ رفع تندی غذا با چند راهکار ساده عوارض روانی سقط جنین روی مادر نقش موثر مامایی در کاهش آمار سزارین و افزایش زایمان طبیعی پوسیدگی‌های دندانی و افت عملکرد مغز و قلب | بیماری‌های دهان با بروز برخی سرطان‌ها ارتباط دارد هشدار! تزریق این دارو فقط باید در بیمارستان انجام شود آموزش عبور و مرور در خیابان را  از  خردسالی شروع کنیم آنچه باید درباره غذا‌های کنسروی بدانید دستگیری سارق حرفه‌ای موبایل با پوشش زنانه در مشهد + عکس تداوم توزیع شیر مدارس خراسان رضوی در سال آینده شکایت آموزش و پرورش علیه یک سریال نمایش خانگی چرا زوجین اغلب بعد از ۸ سال زندگی مشترک از هم جدا می‌شوند؟ سرگذشت تلخ زنی در مشهد که به تله مرد شیطان صفت افتاد بازسازی صحنه سقوط و مرگ مشکوک جوان ۱۷ ساله در مشهد جوان مرگ مغزی در مشهد به چهار بیمار زندگی دوباره بخشید (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳) لغو ۲ پرواز ایلام - تهران به علت شرایط نامساعد جوی (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳) متناسب‌سازی حقوق بیشترین دغدغه بازنشستگان است
سرخط خبرها

نقشه شوم دختر چاقوکش برای پسر پولدار

  • کد خبر: ۱۶۶۷۱۳
  • ۰۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۶
نقشه شوم دختر چاقوکش برای پسر پولدار
دختر چاقوکش با طراحی نقشه‌ای بینی اش را شکست تا از پسر پولدار اخاذی کند.

به گزارش شهرآرانیوز، این دختر به هر خلافی دست زده بود؛ حتی در خانه پدر و مادرش را کتک می‌زد تا جایی‌که مادرش برای رهایی از روحیه خشن او به پلیس پناه برد و کمک خواست.

مادری سراسیمه، پریشان و با چشمانی قرمز از شدت گریه وارد اتاق شد و این‌گونه از دخترش شرح حال داد: دخترم الهام ۱۷ ساله است، در خیابان، پارک و هر جایی که می‌رود برای دختر‌ها و پسر‌ها با رفتار‌های خشن، چاقو‌کشی و کتک زدن آن‌ها ایجاد رعب و وحشت می‌کند. چند ماه گذشته خیلی بی‌حوصله بود، انرژی نداشت و در خودش فرو رفته بود، احساس بی‌ارزشی می‌کرد و خیلی می‌خوابید. گاهی به خودکشی فکر می‌کرد، اما ناگهان انگار همه چیز عوض شد. بچه جان گرفته بود، خیلی حالش خوب بود ساعت‌ها برایمان حرف می‌زد، از بس بلند می‌خندید و خوشحال و پر‌انرژی بود گاهی می‌ترسیدم گاهی هم خوشحال بودم که خوب شده است. اما انگار خیلی خوب شده بود حتی شب‌ها خوابش نمی‌برد؛ به همه دوستانش زنگ می‌زد و می‌گفت و می‌خندید. با دوستانش بیرون می‌رفت گاهی اوقات به آن‌ها فحش می‌داد، اما بعدش می‌خندید و آن‌ها هم می‌بخشیدندش. قدرتش خیلی زیاد شده بود. می‌گفت مامان دوست دارم همه را کتک بزنم.

گاهی می‌گفت من از همه دوستانم با ارزش‌ترم. آن‌ها نسبت به من هیچ هستند. کم‌کم که گذشت سیگار کشید، بعد تا ساعت‌ها بیرون بود. چند تا دوست داخل پارک پیدا کرده بود و تا آخر شب با آن‌ها بود. پدرش اعتراض کرد و گفت خانه بمان، اما بدتر شد. پدرش خیلی کتکش زد، ولی فایده نداشت. حدود ۱۰ روز ادامه داشت تا اینکه از خانه به مدت ۲ روز فرار کرد. بعد از برگشتن متوجه شدیم که با یک مرد سن و سال‌دار رفته بوده و ۲ روز با هم بوده‌اند. خودش برگشت، ولی خیلی گریه می‌کرد. به پدرش گفت مرا ببخش. خیلی عصبانی بود و تا چند روز با خودش کلنجار می‌رفت. بعد پرخاشگری‌اش بدتر شد.

وسایل خانه را می‌شکست. با من و پدرش پرخاشگری می‌کرد. گاهی ما را کتک می‌زد. پدرش هم کلی کتکش زد، اما انگار نه انگار، تا اینکه آزارهایش به بیرون از خانه کشیده شد. باز هم چند روز ناپدید شد. ما هم نا امید شدیم. طوری شده بود که حتی دوست نداشتیم به خانه برگردد! خیلی از دستش ناراحت بودیم. این بار که برگشت انگار خیلی به او بد نگذشته بود. مثل سری قبل ناراحت نبود. سیگار پشت سیگار روشن می‌کرد. مشروب هم داشت. دیگر در خانه بند نمی‌شد. هر بار بر می‌گشت با صورت و بدن کبود می‌آمد، چون دعوا می‌کرد و پسر و دختر‌های شرور مثل خودش کتکش می‌زدند. غیر قابل کنترل بود. این اواخر به دوستش گفته بود، به دماغم بزن تا بشکند و من از پسری که می‌دانم پول دارد بتوانم دیه بگیرم. این کار را کرده بود. او را بردند کلانتری و آنجا شما را معرفی کردند که بیاورم تا درمانش کنید.

منبع: ایران

گزارش خطا
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->